پردهرو بزن کنار، بیرون رو نگاه کن، ببین هیچ کبوتری رو در حال دویدن میبینی؟ به اون کلاغ نشسته روی آنتن ساختمون روبرو نگاه کن، به نظرت عجله داره؟ یا اون گربهی توی کوچه، در حرکتش بین زیر این پراید تا اون پژو شتابی میبینی؟ اصلا شده هیچوقت موقع سریع ردشدن بهت تنه بزنه؟ توی تمامیمستندهای حیاتوحش فیل قدم میزنه، زرافه راه میره و جغد آروم نگاه میکنه، حتی سریعترین حیوانات هم فقط به وقتش میدوئن، چون دیوانه نیستن، تنها دیوانهی زندهی دنیا انسانه، آدمیزاده که هنوز تفاوت بین درحرکتبودن و شتابکردن رو نفهمیده و فرق بین خواستن و اصرارداشتن رو متوجه نشده، هرچی بیشتر تجربه میکنم بیشتر میفهمم که هیچکس بسادگی خودخواه، مغرور، و یا بیملاحظه نیست، چسبوندن این صفتهای یهکلمهای به بقیه معمولا برای راحتتر کردن کار خودمونه، آدمها فقط مضطربن، احساس بیپناهی میکنن، دلهره دارن که مبادا نوبتشون نشه، برای همینه که از زبونشون بیشتر از چشمشون کار میکشن، و با آرزوهاشون بیشتر وقت میگذرونن تا با صبرشون، گذر زمان و ایام فقط براشون پیامآور دیرشدگیه، چلهی زمستون بذر میکارن و بیقرار جوونه نزدنش میشن، شوخی نیست اما خرس و مورچه و زنبور بیشتر از آدمیزاد مفهوم زمان و زندگی رو فهمیدن، حیوانات آرومترن چون اصلا قرار نیست زرنگ باشن، چون به حکم غریزه بخشی از کار رو به خود زندگی سپردن و از قضا روزگار هم معمولا پشیمونشون نکرده، آخر شب که برسه اون کبوتر و کلاغ و گربهی محل شما مثل همهی کبوترها و کلاغها و گربههای مابقی دنیا به خواب میرن، سهم همهی حیوانات از آرامش برابره، شاید چون خودشون خرابش نمیکنن، به من ربطی نداره، هرچقدر میخوایید بدویید، ولی لااقل تنه نزنید، ممنون.
حمیجانم، اتاق ما و اندازه تمام دنیا. بازدید : 427
چهارشنبه 2 ارديبهشت 1399 زمان : 2:39